دانشگاه هرمزگان
دانشکده علوم انسانی
گروه علوم اجتماعی
پایاننامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته علوم اجتماعی
گرایش پژوهش علوم اجتماعی
عنوان:
بازسازی معنایی ارزشهای بین نسلی (موردمطالعه شهر رودبار جنوب)
استاد راهنما:
دکتر هدایت الله نیکخواه
استاد مشاور:
دکتر مصطفی ظهیری نیا
نگارش:
احمد فلاحی شاهآباد
پاییز 1393
چکیده
این پژوهش با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی به بازسازی معنایی ارزشهای بین نسلی در میان ساکنان شهرستان رودبار جنوب از منظر جوانان و بزرگسالان آن منطقه میپردازد. برای گردآوری دادههای کیفی از تکنیک مصاحبهی عمیق و جهت تجزیهوتحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی از روش نظریهی زمینهای استفادهشده است. بر اساس روش نمونهگیری کیفی- هدفمند و نیز معیار اشباع نظری 15 نفر از جوانان 18- 29 ساله و همچنین 12 نفر از بزرگسالان 40 سال و بالاتر شهرستان رودبار جنوب در این مطالعه شرکت کردند. مقولات عمدهی مربوط به درک و تفسیر ارزشهای جوانان عبارتاند از: فشار هنجاری سنتی، افزایش سطح توقع خانوادهها، نفوذ رسانههای جمعی، مقایسه گرایی، رقابتجویی، خوداتکایی، تمایل به مدرن شدن، رفتار فراغتی، روحیهی نوگرایی و احساس نارضایتی و نهایتاً ارزش رفاهطلب بهعنوان مقوله هسته انتخاب گردید. همچنین مقولات مربوط به درک و تفسیر ارزشهای بزرگسالان شامل مقولات، فقدان آیندهنگری، خویشاوند گرایی، تمایل به حفظ ارزشهای سنتی، خیرخواهی، همگرایی با باورهای دینی، ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود، رسانههای جمعی و مقولهی هسته بازاندیشی ارزشی انتخاب گردید. مقولهی هسته نهایی در این پژوهش، ارزش رهاییبخش انتخاب گردید که با توجه به این مقوله جوانان و بزرگسالان ارزشهای بین نسلی را بهمثابهی ارزشهای رهاییبخش درک و تفسیر کردهاند. ازیکطرف جوانان ارزشهای خود را بهمثابهی رفاهطلب و از طرف دیگر بزرگسالان با ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود و افول ارزشهای سنتی سعی در بازاندیشی ارزشی خوددارند. مقولهی هسته نهایی مذکور در قالب یک مدل زمینهای شامل، شرایط، تعاملات (استراتژیها) و پیامدها ارائهشده است.
واژگان کلیدی: ارزشها، جوانان و بزرگسال، ارزش رفاهطلب، بازاندیشی در ارزشها، نظریه زمینهای، شهرستان رودبار جنوب.
تقدیر و تشکر
سپاس خدايی را که از آثار سلطنت و بزرگی کبرياييش چندان آشکار کرد که ديدهها را از عجايب قدرتش متحير نمود و انديشههای دورپرواز انسانها را از شناخت حقيقت صفاتش مانع شد (نهجالبلاغه، ص 434). حمد خدای را که حمدش در ميان آفريدگان آشکار است و لشگرش غالب و بزرگیاش والاست. ا را و بر نعمتهای پيوسته سپاس میگزارم (ص 532). او را سپاس میگويم تا شکربر نعمتش باشد و برای ادای حقوقش از او کمک میطلبم (ص 528).
سپاس از اساتيد بزرگوار گروه جامعهشناسی دانشگاه هرمزگان، بخصوص استاد راهنمای گرانقدرم آقای دکتر نیکخواه که با صبر و حوصله فراوان مسير درست رانشانم داد؛ و همچنین از استاد مشاور عزیزم آقای دکتر ظهیری نیا و تمام آنها که مرا حتی با رفتار خويش معلم بودهاند!
لطف و سپاس فراوان از خانواده خوب و حمايتگرم و دوستان مهربانم! و تمامی آنها که مرا همراه و يار بودهاند حتی به نگاه يا لبخندی!
تقدیم
تقدیم به پدر و مادر فداکارم
و
خواهر و برادران عزیزم
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه2
1-2 بیان مسئله3
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق5
1-4 اهداف پژوهش6
1-5 سؤالات اساسی تحقیق6
1-6 تعریف مفاهیم اساسی تحقیق7
1-6-1 ارزشها7
1-6-2 نسل8
1-6-3 ملاکهای تمایز نسلها از یکدیگر در ایران9
فصل دوم: مبانی نظری
2-1 پیشینه تحقیق11
2-1-1 پژوهشهای خارج از کشور11
2-1-2 پژوهشهای داخل کشور16
2-1-3 جمعبندی پیشینه تجربی21
2-2 مروری بر رویکردهای نظری22
2-2-1 نظریههای جامعهشناختی23
2-2-1-1 رویکرد اجتماعی شدن مارگارت مید23
2-2-1-2 تئوری ساختي ـ کارکردي پارسنز24
2-2-1-3 رهیافت تاریخی کارل مانهایم25
2-2-1-4 تئوری تناقض در پرورش اجتماعي اوليه و ثانويه برگر و لاکمن27
2-2-1-5 تئوری پیوند اجتماعی جورج زیمیل29
2-2-1-6 تئوری تعارض سنت و تجدد29
2-2-1-7 رویکرد دگرگونی فرهنگی رونالد اینگلهارت30
2-2-1-8 پییر بوردیو32
2-2-1-9 رویکرد نسلی کریستوفر بالس35
2-2-1-10 رویکرد نسلی ویلیام اشتراوس و نیل هاو36
2-2-1-11 رویکرد نسلی وایت38
2-2-2 نظریههای روانشناسی و روانشناسی اجتماعی38
2-2-2-1طبقهبندی روکیچ از ارزشها38
2-2-1-2 طبقهبندی شواتزر از ارزشها39
2-2-1-3 تئوری حشو ارزشي گودنو40
2-2-1-4 آلپورت41
2-3 چارچوب مفهومی پژوهش42
فصل سوم: روششناسی تحقیق
3-1 مقدمه46
3-2 مشخصههای عمده روششناسی کیفی46
3-3 نظریه زمینهای46
3-4 میدان موردمطالعه47
3-5 نمونهگیری49
3-6 روشهای گردآوری دادهها51
3-7 روش تجزیهوتحلیل دادهها52
3-7-1 کدگذاری باز53
3-7-2 کدگذاری محوری53
3-7-3 کدگذاری گزینشی یا انتخابی53
3-8 اعتبار و پایایی تحقیق54
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها
4-1 مقدمه57
4-2 یافتههای سؤال اول58
4-3 یافتههای سؤال دوم67
4-4 یافتههای سؤال سوم73
فصل پنجم:نتیجهگیری
5-1 نتایج عمده پژوهش77
5-2 نتیجهگیری79
5-3 پیشنهادات پژوهش82
5-4 محدودیتهای تحقیق84
منابع86
ضمائم91
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول 4-1: مقولههای استخراجشدهی عمدهی مربوط به درک و تفسیر ارزشهای جوانان………….52
جدول 4-2: مقولههای عمده و مقوله هسته ارزشهای جوانان…………………………………………………62
جدول 4-3: مقولههای عمده مربوط به درک و تفسیر ارزشهای بزرگسالان…………………………….64
جدول 4-4: مقولههای عمده و مقوله هسته ارزشهای بزرگسالان…………………………………………..68
جدول 4-5: مقولههای عمده مجدا کدگذاری شده به تفکیک ابعاد شرایطی، تعاملی و پیامدی………70
فهرست مدلها
عنوان صفحه
مدل 4-1: مدل زمینهای درک و تفسیر ارزشهای جوانان در قالب ارزش رفاهطلب…………………….67
مدل 4-2: مدل زمینهای درک و تفسیر ارزشهای بزرگسالان………………………………………………….73
مدل 4-3: مدل نهایی زمینهای درک ارزشهای بین نسلی بهمثابهی ارزشهای رهاییبخش………….75
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
هویت هر جامعهای زائیده فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ خود متشکل از ارزشها، باورها، هنجارها و نگرشهای حاکم بر رفتار افراد است. از بین این عناصر، میتوان گفت ارزشها بیشترین نقش را در رفتار فرد ایفا مینمایند. ارزشها در بعد روانی و فردی مهمترین منبع برای جهتگیری درک و شناخت از خود و در بعد اجتماعی، مجموعهای از عقاید و نگرشها هستند که فرد طی فرآیند جامعهپذیری آنها را میآموزد و خود را با قواعد و هنجارهای جامعه هماهنگ میسازد و ارزشها به جهت ذهنی، رفتار افراد و داوریهای آنان را نسبت بهتمامی امور متأثر میسازند. بررسی ارزشهای نسل جوان و بزرگسال موضوع بحث و بررسي ديرينه و مشترک جامعهشناسان، روانشناسان اجتماعي، صاحبنظران علوم تربيتي و مردمشناسان فرهنگي بوده است. در جامعهشناسی بررسی ارزشها از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ زیرا یکی از موارد و موضوعات موردمطالعه در علم جامعهشناسی مطالعه رفتار انسانهاست و کنشها و رفتارهای افراد، آگاهانه یا ناخودآگاه بر اساس ارزشهای درونی آنان صورت میگیرد. سخن گفتن از فرهنگ یک جامعه بدون ارزشها، سخن بیمعنی و مفهوم است. نیک گهر در کتاب خود ارزش را اینگونه تعریف میکند که ارزش «ارزش معیاری است که شخص اقامه میکند و به آگاهی اجتماعی و درک وی از امور و عوامل تأثیرگذار اجتماعی/ اقتصادی مربوط است که وی با طبقه اجتماعی وابسته به آن را احاطه کرده و با جامعه با شرایط تاریخی اقتصادی و اجتماعیاش که در آن زندگی میکند در ارتباط است» (نیک گهر،1373: 163).
در دو دهه اخیر، با تغییرات ساختار اجتماعی، فرهنگی جامعه ایران درنتیجه بهبود شاخصهایی هم چون صنعتی شدن، افزایش میزان شهرنشینی، افزایش میزان تحرک اجتماعی و مهاجرت، جوانی جمعیت، توسعه شبکه حملونقل عمومی، توسعه وسایل ارتباطجمعی و استفاده از فنّاوریهای نوین ارتباطی و توسعه نهادهای اجتماعی جدید مانند آموزشوپرورش و دانشگاه، زمینه مساعدی برای بروز تغییرات در ارزشها و نگرشهای اقشار جامعه ایرانی به وجود آورده است. نسل جوان نیازهایی را جستجو میکند که متفاوت از نسل قدیم است. این امر ناشی از دگرگون شدن ارزشها بهواسطهی تحولاتی بود که تمام ابعاد زندگی را بهطور بیسابقهای تحت تأثیر خود قرارداد و محیطی متفاوت را برای پرورش نسل جدید فراهم کرد؛ درنتیجه نسل جدید، نسلی متفاوت از گذشتگان خویش است. کشورهایی درحالتوسعه از این دگرگونیها در امان نماندند و شکلهای کموبیش متفاوتی از آن تجربه کردند. ایران نیز بهمثابهی یکی از کشورهای درحالتوسعه، ناظر اتفاقات مهمی طی سه دههی آخر قرن بیستم بوده است. برخی از این تغییرات در حیطهی شناخت و تغییرات ارزشی دو نسل بزرگسال و جوان بوده و پژوهش حاضر نیز عهدهدار بررسی همین مسئله است.
1-2 بیان مسئله
ارزشها درونیترین لایههای شخصیت انسانها هستند و شناخت مطلوب واقعیتهای درونی هر کس منوط به شناخت ارزشها و گرایشهای ارزشی اوست (یوسفی، 1383). ارزش برای هر فرد نوعی باور است که به شکل محوری، درون نظام باور کلی فرد جای گرفته است و مشخص میسازد که او چگونه «باید» و «نباید» رفتار کند، یا در صورت داشتن هدفهایی، کدامیک ارزش کسب کردن دارند و کدامیک ندارند. همچنین میتوانیم آن را تحت عنوان ایده آلهای انتزاعی و مجرد، مثبت و منفی که مقید یا ملزم به موقعیت یا موضوع گرایش خاص نیستند تعریف کرد. آلن بیرو در کتاب «فرهنگ علوم اجتماعی» ارزشهای اجتماعی را مدلهای کلی اقسام ارزشهای شخص، فرهنگ، قضایی و … را لزوماً از ارزشهای اجتماعی متمایز نمیداند و تأکید دارد، مردم باارزشهای اجتماعی، حیات اجتماعی خود را میگذرانند و اعضای جامعه در برابر این ارزشها بهنوعی وفاق رسیدهاند (آلن بیرو،1377: 386). در دوران گذشته انتقال ارزشها از نسلی به نسل دیگر را مشارکت روزمره کودکان در زندگی بزرگترها تضمین میکرد و هرکجا که مردم کار میکردند و نیز هرکجا که به تفریح و سرگرمکننده خود میپرداختند، کودکان با بزرگترها مختلط بودند و بهاینترتیب هنر زندگی کردن را از روی تماسهای روزمره میآموختند (فرزانه و چراتی، 1390)؛ اما در پی وقوع انقلاب صنعتی و فرآیند نوسازی جوامع صنعتی و جوامع درحالتوسعه، تداوم تاریخی و ساختاری نسلها دچار تغییر و تحول شد بهطوریکه در پی روند نوسازی، ابتدا جوامع پیشرفته و سپس جوامع در حال پیشرفت، تغییرات سریع و شدید و حوادث بزرگ مقطعی و تاریخی، نظیر جنگها، جنبشها و انقلابات اجتماعی را تجربه کردند که سبب شد بین اجتماع سنتی دیروز در جامعه مدرن امروز، شکاف وسیع و عمیقی به وجود آید (توکل و قاضی نژاد، 1385: 96) بهطوریکه برخی اندیشمندان علوم اجتماعی بر این نظرند که در فرآیند استقرار مدرنیته و گذار جامعه سنتی به جامعهی مدرن، بسیاری از عناصر مهم سنتی ساختار فرهنگی جامعه درهمشکسته میشوند و عناصر و ساختارهای جدیدی جایگزین آنها میشود که یکی از ابعاد مهم این تغییر و تحولات فرهنگی در جامعه، تغیر ارزشهای سنتی و مدرن در بین جوانان و بزرگسالان میباشد (زاهدی و خضر نژاد، 1392، 69) که به تعبیر باتومور استمرار یک جامعه بهوسیله فرآیند جامعهپذیری که سنت اجتماعی نسلهای پیشین را به نسلهای جدید انتقال میدهد، تأمین میشود، لیکن جامعهپذیری هرگز کامل نیست، یعنی نسلهای جدید هرگز زندگی اجتماعی پیشینیان خود را دقیقاً تکرار نمیکنند. بلکه این تکرار همواره با انتقاد، رد برخی از جنبههای سنتی و نوآوری همراه است (چیتساز قمی، 1386: 86). آنچه از نسل گذشته بهعنوان ارزش مطرح گردیده تا دوران نوجوانی بهعنوان بایدونبایدها زندگی، خود را نمایان میسازد و از مرحله نوجوانی به بعد با دیدهی شک و تردید به آنها نگریسته میشود و نوجوان با حساسیت و تأمل فراوان به آنها نگاه میکند (کمر بیگی، 1380: 187)؛ اما در جامعه درحالتوسعهای مانند جامعه ایران تغییرات گستردهای را تحت تأثیر فرآیند نوسازی تجربه میکند، رویدادهایی چون انقلاب مشروطیت، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، تحولات سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیکی و جریانات دیگر را شاهد بوده جامعه را در دورههای مختلف دستخوش تغییرات بنیادین قرارداده است که پیامدهای فراوانی را برای جامعه داشته است. چالشهایی که مابین ارزشهای سنتی و مدرن و همچنین ورود فناوری و فرهنگ نهفته در بطن آن، تحولات عمیق و گسترده سیاسی و پیدایی طبقه متوسط پرشمار شهری/ روستایی، افزایش بیسابقه مصرف کالاها جدید، تحولات ساختاری در ترکیب جمعیت و بالا رفتن نسبت جمعیت جوان کشور، تحولات اساسی در مرجعیت فرهنگی جامعه از طریق گسترش شبکههای ویدئویی و تلویزیونی، ماهوارهای، گسترش شبکه اینترنت در سالهای اخیر و… همگی بهصورت عواملی درآمدهاند که موجب شدهاند تغییرات ارزشی جامعه ایران با شدت و حدّت بیشتری نمایان شود و جامعه را در وضعیت در حال گزار قرارداده است. بررسيهاي دقيق نشان ميدهد که يکي از معضلات کليدي و مهمي که اينک جامعه ايران با آن روبروست، عدم برقراري رابطه و تعامل منطقي ميان نسلهاي مختلف است، «بر اساس اظهارات معاون سازمان بهزيستي کشور ميزان گفتگو در بين اعضاي خانواده در کشور تنها حدود 30 دقيقه است که اين ميتواند آسيبزا باشد»(ميرساردو و صداقت، 1388: 74).
بنابراین با توجه به آنچه به آنها اشاره شد ميتوان گفت جامعه ايران در مرحله گذار تاريخي ـ اجتماعي خود قرار دارد و جامعهاي که در اين مرحله قرار دارد استعداد و آمادگي بيشتري براي ايجاد تضاد و شکاف ارزشهای نسل جوان و بزرگسال دارد؛ اما در حال حاضر به دلايل مختلفي شاهد رشد بیشازپیش اين شکاف و عدم توجه کافي به هنجارها و ارزشهاي اجتماعي و عدم تعامل مناسب بين جوانان و بزرگسالان هستيم. پژوهشهای صورت گرفته درزمینهی شکاف ارزشی بین نسلها در استان کرمان نیز نشاندهندهی افزایش تضاد و شکاف ارزشی بین جوانان و بزرگسالان میباشد. بر اساس پژوهشهای صورت گرفته و نتایج حاصل از آن در استان کرمان و با توجه به اینکه پژوهشی با این موضوع در شهرستان رودبار جنوب صورت نگرفته است پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی و روش تحلیل نظریه زمینهای به دنبال بازسازی معنایی تغییرات ارزشی در میان ساکنان شهرستان رودبار جنوب بپردازد تا بتواند تفاسیر موجود از تجربه زیسته و روزمره ارزشهای را در میان افراد جامعه مذکور بررسی کرده و درنهایت مدل زمینهای و اما داده محور ارائه بدهد.
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق
ارزشها، از یکسو راهنما و تعیینکننده گرایشهای اجتماعی و ایدئولوژی و از سوی دیگر تعیینکننده، رفتار و کنش اجتماعی هستند که در آدابورسوم، قوانین، اعتقادات و اصول مقدس و شیوههای زندگی روزمره تجلی مییابند (داریان پور، 1386: 3). همچنین دارای کارکردهای بسیار مهم در جامعه هستند و این اهمیت بیشتر زمانی مشخص میشود که جامعهای در معرض تغییر و تحولات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی قرار گیرد و نظم اجتماعی سابق تهدید شود و نیاز به تقویت انسجام اجتماعی و انتقال مواریت فرهنگی یک اولویت باشد. ارزشها همچنین وسیله همبستگی اجتماعیاند و انتقال آنها باعث پیوستگی فرهنگی میشود. بهطوریکه ارزشهای مشترک در ردیف مهمترین عوامل همبستگی اجتماعی قرار میگیرند.
بنابراین میتوان گفت، اگر نظامی خواهان ماندگاری و دوام باشد، میبایست به فراخور نسلهای مختلف موجود در جامعه به فرهنگسازی و بالندگی آرمانها، ارزشها و… مبادرت نماید؛ زیرا در جوامع جدید بهواسطه رشد آموزش و ایجاد تنوع در سلیقهها و نگرشهای افراد و رشد فاصلههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بین افراد و دگرگونیهایی که در فرآیند اجتماعی شدن افراد به اقتضاء شرایط صورت میپذیرد دیگر نمیتوان انتظار یکسان بودن آرمانها، ارزشها، نگرشها و هنجارهای اقشار مختلف را دانست. توجه به جوانان و مسائل مرتبط به آنها از آن روی اهمیت دارد که این طبقه سنی قرار است در آیندهای نزدیک سکان هدایت بسیاری از امور شهر و کشور را بر عهده بگیرند جانشین نسل پیشین شوند و راه آنها ادامه دهند. در اینسوی روال اجتماعی شدن چنانکه بایدوشاید اگر رخ ندهد، دوگانگی میان نسل بزرگسال و جوان بروز کرده و میتواند سبب شکاف گردد. تحقیق درباره این مسئله و توصیف ارزشهای بین نسلها از دو جنبه نظری و کاربردی اهمیت دارد. از بعد نظری، انجام مطالعه درباره تفاوت نظامهای ارزشی نسلها موجب رشد و ارتقای علمی میشود و درنتیجه با مطرحشدن پرسشهای علمی در این زمینه پاسخهای علمی به آنان داده میشود. این مطالعات بهعنوان یک مطالعه بنیادی میتواند در جهت شناخت این پدیده نوظهور کمک شایانی به عمل آورد و ازآنجاکه تاکنون پیرامون این پدیده مطالعه جامعی صورت نگرفته میتوان کاستیهای آن را نیز در نظر داشت. از جنبه کاربردی میتوان با شناخت نظام ارزشی نسلها برداشتی صحیح از میزان تفاوتها و شباهتهای این دو نظام در جهت کاهش شکاف نسلها، آگاهیهای لازم را کسب نمود؛ اما در مورد اهمیت و ضرورت تحقیق در میدان خاص مطالعه میتوان گفت؛ یکی از دلایل اهمیت و ضرورت تحقیق ویژگیهای میدان موردمطالعه است. میدان موردمطالعه این تحقیق شهرستان رودبار جنوب یکی از شهرستانهای جنوبی استان کرمان هست که این شهرستان ازلحاظ توسعهیافتگی یکی از شهرستانهای درحالتوسعه استان کرمان محسوب میشود که اکثر مردم آن به کشاورزی اشتغال دارند، این شهرستان محل زندگی افراد از طوایف و فرهنگهای گوناگونی است که این منطقه محل تلاقی ارزشها و آدابورسوم بلوچی، بندری و ارزشهای بومیان این منطقه است. از طرف دیگر با ورود نوسازی وسایل ارتباطی جدید و آشنایی بافرهنگ و ارزشهای افراد دیگر است.
بنابراین با توجه به دلایل فوق در این تحقیق به دنبال این هستیم که با بهکارگیری روش نظریهی زمینهای که در چارچوب پارادایم تفسیرگرایی قرار میگیرد به بررسی ارزشهای بین نسلی در میان جوانان و بزرگسالان منطقه موردنظر بپردازیم.
1-4 اهداف پژوهش
الف) اهداف اصلی:
مهمترین هدف این پژوهش بازسازی معنایی ارزشهای بین نسلی در میان جوانان و بزرگسالان در شهرستان رودبار جنوب است.
ب) اهداف فرعی:
علاوه بر این هدف اصلی، اهداف دیگری نیز وجود دارند که عبارتاند از:
1) بررسی و توصیف اینکه نسل جدید چه درک و تفسیری از ارزشهای خود دارد.
2) بررسی و توصیف درک و تفسیر نسل گذشته نسبت به ارزشهای خود.
3) بررسی و توصیف درک و تفسیر ارزشهای نسل گذشته و جوان نسبت به ارزشهای یکدیگر
4) ارائه راهکارهای پژوهشی و اجرایی جهت بهبود وضعیت در شهرستان رودبار جنوب.
1-5 سؤالات اساسی تحقیق
الف) سؤال اصلی:
پرسش بنیادین این پژوهش آن است که افراد ساکن شهرستان رودبار جنوب تغییرات ارزشی در چند دههی اخیر را چگونه درک، معنا و تفسیر میکنند. تغییرات رخداده در حوزهی ارزشها در چند دههی اخیر در نظام معنایی این فرهنگ چگونه بازنمایی شده است و اساساً ساکنان این جامعه چگونه این تغییرات را در نظام معنایی خود درک، معنا و تفسیر نمودهاند؟ در جریان معنا سازی از این تغییرات چه مفاهیم، موضوعات و ایدههایی برای ساکنان این جامعه مطرحشده است؟
ب) سؤالات فرعی:
سؤالات خاصتر این تحقیق به شرح زیر هست:
1- بررسی و توصیف اینکه نسل جوان چه درک و تفسیری از ارزشهای خود دارد؟
2- بررسی و توصیف درک و تفسیر نسل گذشته نسبت به ارزشهای خود چگونه است؟
3- بررسی و توصیف درک و تفسیر ارزشهای نسل گذشته و جوان نسبت به ارزشهای یکدیگر چگونه است؟
1-6 تعریف مفاهیم اساسی تحقیق
1-6-1 ارزشها
ازنظر لغوی ارزش هر آن چیزی است که برای فرد مهم به شمار میرود و این به مفهوم اقتصادی آن نیست بلکه معنای اجتماعی و فرهنگی نیز دارد؛ و به همین دلیل ارزش یکچیز به قیمت آن نیست اگر مالک ارزشمندی قیمت باشد بازار عرضه و تقاضا آن را تعیین میکند و تا حدی که به نیاز اقتصادی پاسخگو باشد ارزش آن بیشتر است ولی اگر ما از ارزش برداشت اجتماعی داشته باشیم متوجه میشویم که ارزش یکچیز، وابسته به مهم بودن آن است مهم بودن نه به خاطر رفع نیازها بلکه به خاطر ایجاد یک حس مشترک. در فرهنگ معین ارزش به معنای قیمت برازندگی، شایستگی و قابلیت بیانشده است (معین،1361: 191)؛ و در فرهنگ عمید معنای شایستن، سزاوار بودن، لایق بودن، قدر و قیمت بهکاررفته است (عمید،1374: 134) که بیشتر معنای اقتصادی از آن برمیآید.
به خاطر پیچیدگی جوامع، پدیدهها، رفتارهای انسانی و خلاق بودن اذهان بشری در سراسر جوامع انسانی هم ارزشهای مطلق برای جوامع وجود ندارد و هم برداشت از ارزشها در حیطه علوم اجتماعی مشابه نیست به همین دلیل در مورد ارزشها در علم جامعهشناسی تعریف واحدی وجود ندارد و توافقی بین اندیشمندان در مورد تعریف آن مشاهده نمیشود. هر اندیشمندی با تعریفی خاص که بیانگر دیدگاه او جامعهاش نسبت به موضوع است به این امر پرداخته خصوصیاتی را برای این پدیده مشخص کرده است. بههرحال تلاشهایی را از سوی صاحبنظران در جهت تشریح موضوع ارزش صورت گرفته، نشان میدهد که 1- ارزشها در هر جامعه توافقی هستند 2- ارزشها معرف گروه و یا طبقه و درنهایت جامعه خاصی میباشند 3- ارزشها با احساسات درونی و نهادینهشده افراد سروکار دارد و به عبارتی برای افراد مقدس هستند 4- ارزشها ازنظر حساسیت افراد جامعه به انواع آنها درجهبندیشده هستند 5- ارزشها نیازهایی را در جامعه برآورده میسازند که این نیازها بیشتر اجتماعی و فرهنگی هستند. ارزش توصیفکننده چیزهایی است که باید باشد به عبارت سادهتر ارزش ایدههایی متداول و رایجی است درباره اینکه چه چیز درست است و چه چیز نادرست. ارزشها بسیار انتزاعی، کلی و معیارهای مشترک برای قضاوتاند، ارزشها معیار فرهنگی است که مردم از طریق آن مطلوبیت، جذابیت، زیبایی و خوبی شخص یا چیزی را ارزیابی میکنند و آن را راهنمای زندگی اجتماعی خود قرار میدهند مفاهیمی مانند آزادی انتخاب یا فرصتهای مساوی در جوامع دموکراتیک مفاهیم ارزشی هستند ازاینرو ارزشها اصولی کلی هستند که شالوده باورها را شکل میدهند (عضدانلو،1384:34).
ازنظر آلن بیرو ارزش میزان توانایی یک شی درازای یک میل، یک نیاز و یا یک تمنای انسانی است پس اساس ارزش را باید در اندیشه انسانی جستجو کرد که به دنبال نفع و یا ارزش یک شی است، به عبارتی اندیشیدن در باب ارزش به معنای اندیشه در باب آن چیزی است که مطلوب شناخته میشود (بیرو،1370:445) و ارزشهای اجتماعی مدلهای رفتار، احکام جمعی و هنجارهای کرداری موردپذیرش عمومی و خواست جامعه هستند (بیرو:386).
در دایره الم عارف تطبیقی علوم اجتماعی تعاریف مختلفی در مورد ارزشها آمده است: ارزشها نمایانگر عقاید اصولی هستند که ازنظر فردی یا اجتماعی نوعی رفتار برتر شمرده میشوند یا ارزشها باورهای افراد یک جامعه درباره آنچه خوب، درست مطلوب است هست. در تعریفی دیگر ارزشها، اعتقادات یک فرد، گروه یا جامعه درباره رفتار اعمال و تفکرات است بهگونهای که اعمال پسندیده از ناپسند مجزا میسازد و ارزشهای اجتماعی مقیاسهایی هستند که از طرف یک جامعه بهعنوان ملاک ارزیابی افکار، هدفها و اعمال افرادی گروهها پذیرفتهشدهاند و اساس پذیرش و رد پاداشها و کیفرها هستند (شایان مهر، 1377: 52).
1-6-2 نسل
به نظر هیوز معنای نسل بسیار کشدار است ولی در جهان واقعیات ما به ازایی دارد که همه احساس میکنیم کاملاً مشخص است. هر نسل بر پایه تجربیاتی که افرادش در آن شریک بودهاند حدومرزی از خود به دست میدهد و درواقع خوشهای حول محور اینگونه تجربهها تشکیل میشود (آزاد ارمکی، 1386). ترول پنج مفهوم متفاوت از نسل ارائه داده است که کرتزل آن را به چهار مقوله تقسیمبندی کرده است: نسل همچون یک اصل و پایه نسب خویشاوندی، نسل همچون افراد گروه همدوره، نسل همچون مرحله زندگی و نسل همچون دوره تاریخی. اکثر جامعهشناسان بعد سوم این تقسیمبندی یعنی نسل همچون دوره زندگی را قبول دارند زیرا نسل به معنی دوره زندگی اعم بر همدورهایهاست (یوسفی،1383).
1-6-3 ملاکهای تمایز نسلها از یکدیگر در ایران
مرور مجموعه مباحث مفهومی در مورد نسلها به ما این امکان را میدهد که به بررسی و تمایز نسلها از یکدیگر در ایران اقدام نماییم مرور مجموعه مباحث گذشته ما را به ملاکهایی زیر برای تمایز نسلها از یکدیگر رهنمون میکند:
1- ملاک سن و سال
2- تجارب مشترک جامعهپذیری
3- وقایع مهم تاریخی همچون جنگ، انقلاب، کودتا و …
4- تجربههای نسلی
5- بر این اساس میتوان با مبنا قرار دادن انقلاب اسلامی در حال حاضر سه نسل را از یکدیگر تفکیک کرد:
1- نخست نسلی که فرآیند جامعهپذیری آنان به سالهای دهههای سی و چهل بازمیگردد و تجارب مشترکی چون کودتای 28 مرداد، دولت ملی مصدق، قیام پانزده خرداد و … را پشت سر گذاشتهاند.
2- نسلی که فرآیند جامعهپذیری آنان به دهههای پنجاه بازمیگردد و تجربه انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی از مهمترین تجارب تاریخی این نسل محسوب میشود.
3- نسلی که فرآیند جامعهپذیری آنان به سالهای بعدازانقلاب اسلامی بازمیگردد و تجارب مشترک خاص خود را دارد. اگر بخواهیم این سه نسل را بهوسیله گروههای سنی مشخص نماییم به ترتیب زیر خواهد بود:
1- گروه سنی 29- 15 سال (نسل سوم)
2- گروه سنی 54- 30 سال (نسل انقلاب و جنگ)
3- گروه سنی 55 سال و بیشتر (نسل قبل از انقلاب)
با اندکی تسامح میتوان گفت این سه نسل در حال حاضر نسلهای جوان، میانسال و کهنسال را نمایندگی میکنند
.
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
2-1 پیشینه تحقیق
در یك تقسيمبندي ساده ميتوان تحقيقات صورت گرفته درزمینهی ارزشها را در دودسته طبقهبندی نمود. دستهی اول تحقيقاتي است كه توسط محققان داخلي صورت گرفته است؛ و دسته دوم تحقيقاتي را شامل ميشود كه توسط محققان خارجي انجامشده است. در زیر چند نمونه از تحقیقات داخلی (با تأکید بر ارزش و نسل انجامشده است) و خارجی مرتبط با موضوع مذکور موردبررسی قرار میگیرند.
2-1-1 پژوهشهای خارج از کشور
سابقهی انجام تحقیقات خارجی در حوزهی ارزشها در سطح جهان به حدود دههی 1940 به بعد برمیگردد که ظاهراً قبل از این تاریخ اکثر جامعهشناسان از پرداختن آشکار به موضوع ارزشها به دلیل ترس از عدم عینیت و دقت علمی، اجتناب میکردند. کلاید کلاکهون1 را از پایهگذاران طرح جامع و درازمدت مطالعات مقایسهی نظام ارزشها جوامع و فرهنگها در سال 1949 میدانند. مطالعات فراگیر وی هدایتگر محققین بعدی و منبع نظریههای مربوط به «ارزش» در علوم اجتماعی2 و فلسفه3 قرار گرفت (سیلز4،1968: 286). از آن تاریخ به بعد، ادبیات مربوط به ارزشها شامل هزاران بررسی در زمینههای مختلف اخلاق، قانون، مذهب، سیاست، هنر، ارزشهای اجتماعی، آموزشوپرورش فرزندان و… قرار گرفت که در آنها ارزشهای جوامع، گروهها و شخصیتهای اجتماعی مورد توصیف و بررسی قرار گرفت (همان، 288). همچنین تحقیقات بینرشتهای در این زمینه با ترکیب دادهها، مفاهیم و روشهای علوم اجتماعی/ رفتاری مختلف و روی عناوینی چون نگرشها، احساسات، جامعهپذیری، کنترل اجتماعی، ایدئولوژی و … صورت گرفت. این تحقیقات به ارتقاء روشهای اندازهگیری و بهبود مدلهای توصیفی، مقایسهی نظامهای ارزشی جوامع و نظامهای فرهنگی مختلف و نیز ارزشهای خردهفرهنگ گروهها و افراد مختلف در داخل نظامهای وسیعتر، اعم از جوامع ساده و کوچک تا پیچیده و با جمعیت زیاد و ناهمگن جدید، ادامه داشته و بهتدریج بر جنبههای اساسیتری، نظیر بررسی شباهتها و تفاوتهای میان نظامهای ارزشی طبقات مختلف، جنسیت (زن و مرد)، سطوح تحصیلی و شغلی، سطح توسعه اقتصادی/ اجتماعی ملی و محلی، مراحل عمر و چرخهی حیات و موقعیتهای خاص آن (تأهل، سالخوردگی، جوانی و…) و رابطه ارزشها با تحولات اجتماعی و تاریخی جوامع، متمرکزشده است و بهسوی نظریهسازی و توسعه یک دانشی بهاصطلاح انباشتی در حال پیشرفت است (دیتز5، 1988: 1).
تحقیق فیدر6 (1975) با عنوان «پیمایش اجتماعی مربوط به مادر شهر آدلایه» که یکبار در سال 1972 و بار دیگر در سال 1973 با استفاده از فرم پیمایش ارزشی روکیچ موردبررسی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که متوسط نظامهای ارزشی والدین و فرزندان از چند نظر، مشابه بودند. برای مثال، والدین و فرزندانشان به ارزشهایی چون صلح جهانی، خوشبختی، صداقت، مسئولیت اهمیت بالایی میدهند و به ارزشهایی چون لذت، تأیید اجتماعی و رستگاری اهمیت پایینی میدهند. فیدر وجود اختلافات ارزشی میان نسلها را به تحولات مربوط به رشد در خلال دوره زندگی و بخشی دیگر را با درک شهود بهعنوان ویژگیهای عام گروههای سنی مرتبط میداند؛ و با تأکید بر وجود تشابهات ارزشی، چنین نتیجهگیری میکند که بر اساس شواهد موجود میتوان نظام ارزشی در خلال نسلها و تغییر نظامهای ارزشی را تأیید کرد.
ترول7 (1982) در تحقیقی به بررسی «زندگی خانوادگی در سنین میانی و پیری» پرداخته و متغیر مستقل خود را درازای متغیر وابستهای بانام ارزشها و احساسات و نگرشها، مکان جغرافیای زندگی والدین و جوانان مشابه هم باشند نگرشهای مشترکی بین آنها وجود خواهد داشت و تفاوت و شکاف کمتر در ارزشهایشان دیده میشود و هرچه مشکلات جغرافیای زندگی متفاوت باشد احتمال شکاف نسلی بیشتر است.
خلیفه (1986) در تحقیقی تحت عنوان «بررسی روانشناختی تحول ارزشها» در بین دانشآموزان سه مقطع ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان در بین دختران و پسران کشور مصر بهوسیله روش پژوهش مقطعی با استفاده از مصاحبه حضوری و چهره به چهره در گروه سنی الف و استفاده از پرسشنامه در گروه سنی ب و ج میپردازد. در مطالعه مقدماتی با استفاده از سؤالات باز سعی در به دست آوردن این نظام ارزشی از زبان خود پاسخگویان هست. مثل این سؤال: دوست داری چه صفات ویژگیهایی داشته باشی؟ پس از تحلیل پاسخها ارزشهای هفتگانه (همراه با نمودارهای مختص به هرکدام) به شرح زیر به دست آمد:
1- ارزش موفقیت 2- ارزش استقلال 3- راستی 4- امانت 5- صداقت 6- دینداری 7- برابری.
مور8 (1990) در تحقیقی تحت عنوان «ساختار ارزشهای قدیمی در بن ژاپنیهای آمریکایی» که به روش پیمایشی بر روی نمونهای 1271 نفری از ژاپنیهای نسل دوم، سوم و چهارم مهاجر به آمریکا انجام داد و هدف آن تعیین میزان و ماهیت تغییر تفاوت ارزشها در 3 نسل و آزمون نظریه در مقیاس نظام ارزشهای شوارتز ازنظر قابلیت آن در نشان دادن تفاوت ارزشی در سطح یک جامعهی معین و میان نسلهای مختلف آن بوده است. مهمترین نتیجه بهدستآمده این بوده که بیشترین تغییر ارزشی در نسل دوم رخداده و دیگر اینکه اولویتهای ارزشی به شیوهای نظاماند طی این نسلها تغییر کرده اما نه بهقدر مورد انتظار؛ بنابراین، ساختار عام نظام ارزشهای شوارتز، در نسل سوم و چهارم تأیید و در دوم رد میشود.
«تحول فرهنگی در جامعه صنعتی» عنوان کتابی است که توسط اینگلهارت9 (1383) به رشته تحریر درآمده است. نویسنده در این پژوهش بر اساس یافتههای حاصل از پیمایشها و تحقیقات تجربی نظریه فرا مادیگری خود را بنیان گذاشته است و به عقیده وی خیزش فرا مادیگری بهتنهایی یک جنبه از فرا گرد گسترده دگرگونی فرهنگی هست که به گرایشهای مذهبی، نقشهای جنسیتی، هنجارهای جنسی و هنجارهای فرهنگ جوامع صنعتی شکل نوینی بخشیده است. نتایج حاکی از آن است که او اولویتهای ارزشی مردم غرب از تأکید بر ارزشهای مادی به تأکید بر ارزشهای فرا مادی تحول مییابد و این تحول بهگونهای است که در میان گروههای بزرگتر شمار مادیون به فرا مادیون افزایش مییابد.
دوگراف و ایوانز10 (1996) در مطالعهای تحت عنوان «چرا جوانان فرا مادی گراترند؟» به بررسی دادههای موجود از پیمایشهای انجامشده در 8 کشور (انگلیس، آلمان فدرال، هلند، اتریش، ایالاتمتحده، ایتالیا، سوئد، فنلاند) در فاصله 1973 تا 1976، از طریق مصاحبه با 12588 نفر از نمونههای معرف ملی از افراد 64- 19 ساله انجام شد. سطح سنجش (میکرو ماکرو11) با استفاده از متغیرهای کلان مربوط به 9 کشور نظیر GPP، امنیت و رفاه اجتماعی ملی و مقایسههای بین فرهنگی بوده است. درواقع هدف اصلی این بررسی، آزمون نظریه تغییر ارزشی اینگلهارت با توجه به متغیرهایی همچون تحصیلات عالیه و تجربه روحی دردناک در دوره جنگ و امنیت اجتماعی بوده که در نظریه مذکور نقش محوری نداشته و در این تحقیق فرض شده که عوامل اقتصادی تأثیری مهم بر روی رشد فرا مادیگرایی دارد. مدل تحقیق شامل 6 متغیر مستقل: رفاه مادی در دوره رشد، تجربه دردناک روحی ناشی از جنگ جهانی دوم طی جامعهپذیری، تجربه جنگ صرفنظر از سال تولد، سطح سواد فرد والدین، رفاه اقتصادی و اجتماعی زمان حال و متغیرهای مهم چرخه حیات فرد (شامل تأهل، شغل، سرپرستی خانواده، درآمد خانواده) بوده که تأثیر آنها روی فرا مادیگرایی بهصورت چند فرضیه آزمون گردیده است و از مهمترین نتایج این بررسی این بوده که تجربه سختی در اثر جنگ و تحصیلات، مهمترین عوامل پیشبینی کننده ارزشهای فرا مادی در افراد موردمطالعه بودهاند. همچنین 31 درصد ارتباط بین سالهای تولد (نسل) و فرا مادیگرایی، توسط فقدان تجربه دردناک در زمان جنگ، 23 درصد آن توسط تحصیلات فرد و قدری کمتر، توسط تحصیلات پدر و 6 درصد آن توسط متغیرهای چرخه حیات تعیین میشود؛ بنابراین نتیجهگیری مهم تحقیق این بود که برعکس نظریه اینگلهارت، رفاه مادی دوره رشد فرد نمیتواند تبین کننده تغییر ارزشها از مادی به فرا مادی باشد و عوامل غیراقتصادی و روانشناختی، نظیر احساس امنیت روانی، در گرایش به ارزشهای فرا مادی یا لیبرال مهمتر مؤثرترند
در تحقیقی که مرکز مطالعات پیو12 در سال 2003- 2002 میان بیش از 66000 نفر در 49 ملیت با عنوان «شکاف نسلی جهانی» انجام داده است گزارشی کرده است که تفاوتهای نسلی به تنشهای سیاسی و اجتماعی جاری در اروپای غربی و آمریکا (با جهانیشدن، ملیگرایی، مهاجرت) دامن زده است و تحلیل عمیق مرکز مطالعاتی پیو نشان داد که بزرگسالان آمریکایی و اروپای غربی احتمالاً بیشتر از نوههایشان رشد ارتباطات جهانی را کتمان میکنند و نگران تهدید روش زندگی خود هستند و احساس میکنند که فرهنگشان از دیگر فرهنگها برتر است و از محدودیتهای مهاجرت حمایت میکنند این شکاف نسلی در اروپای شرقی کمتر دیده میشود و تقریباً در آسیا و آفریقا و خاورمیانه شکاف نسلی وجود ندارد یا وجود این احتمالاً آمریکاییها و اروپاییهای غربی کمتر از افراد دیگر مناطق جهان فرهنگ برتر خود را کمتر نشان میدهند و کمتر نگران بیگانگان هستند
اسمیت13 (2004) در کار خود تحت عنوان (بازنگری شکاف نسلی) با استفاده از دادههای مرکز تحقیق عقاید ملی تغییر دیدگاههای افراد را در طول سه دهه موردمطالعه قرارداد. مطالعات وی روی جوانان 24-18 ساله دهههای 1976،1985،1997 صورت گرفت. نتایج حاکی از این بود که جوانان امروزه علاقه کمتری به اموری مانند، خواندن روزنامه، کلیسا رفتن و تعلق داشتن به مذهب یا عقیده خاص دارند. جوانان در مقایسه با بزرگترها بهطورکلی نسبت به جامعه و بالأخص نسبت به مردم بدبینتر هستند
شینبو و مایک14 (2007) در تحقیق تحت عنوان «آیا تغییرات فرهنگی در بریتانیا وجود دارد؟(یک مقاله انتقادی به رونالد اینگلهارت)» به بحث اینگلهارت در رابطه باوجود تغییرات قابل پیشبینی از ارزشهای مادی به فرا مادی در بریتانیا با استفاده از اطلاعات سالهای 1981،1990،1999 با بررسی ارزشهای جهانی، تمایز میان ارزشهای مادی و فرا مادی که موردنقد قرارگرفتهاند با تحلیل چندگانه و با به تصویر کشیدن آن در فضای چندبعدی، مشاهده شد که چطور حالتهای مختلف با یکدیگر مرتبط میگردند. این پژوهش نشان داد که ارزشهای فرهنگی پیچیدهاند و بهآسانی به دو قسم ارزشهای مادی و فرا مادی خلاصه نمیگردند. در این پژوهش ازلحاظ سیاسی بیشتر ماهیت معنیدار حالتها را با تمایز قائلشان میان ارزشهای آزادیخواهان و سلطهجویان و میان شهروندان مطیع و شورشگر را شناسایی میکند در این بررسی نشان میدهد که تغییرات عمده میان 1981 و 1999 وجود دارد و بهطوریکه افراد جوان که بهتدریج در حال دور شدن از ارزشهای فرا مادی هستند.
پارکز و رابینسون15 (2008) در تحقیقی تحت عنوان «شکاف ارزشی در حوزهی نگرش به نقشهای جنسیتی» پرداختهاند. این پژوهش به این نتیجه رسیده است که جوانان مذکر 18 تا 22 ساله گرایش دارند در امور ارزشی بزرگسال خود مشارکت کنند. این در حالی است که این گرایش در میان جوانان دختر به دو بخش نقشهای جنسیتی و غیر جنسیتی تقسیم میشود و نشانگر شکاف نگرشی بین دختران جوان و بزرگسالان در مورد نقشهای اجتماعی است
مطالعهای با عنوان «ارزشها و تغيير در يک نسل: در کلانتان مالزی»، توسط ری بک و دو مانک16 (2010) انجامشده است. نتايج اين مطالعه، با استفاده از نتايج دو مطالعهی متفاوت که درباره ارزشهای فرهنگی (مانند مذهب اسلام، کمک متقابل، آدابورسوم، خويشاوندی و جامعه روستايی) و مدرنيزاسيون (داشتن تحصيلات، پول، ماشين و پزشک بودن) که يکی در سال 1969 و ديگری در سال 2006 در کلانتان انجامشده است، بهدستآمده است. نتايج حاکی از تسلط اسلام در نظام ارزشی و مفهومی همهی کلانتانيايیهاست. همچنين شاهد کاهش اهميت ديگر ارزشهای فرهنگی در طی اين سالها هستيم. درباره مدرنيزاسيون، پزشک بودن بهعنوان اولويت اول در مطالعهی اول، به تحصيلات در مطالعهی دوم تغيير کرده است. در زمينه ديگر متغيرها نيز شاهد کاهش اهميت آنها در طی بازهی زمانی سیودو سال بودهايم.
مطالعهای با عنوان «ارزشهای کاری پيشروی نسلها» توسط هانسن و لوتی17 (2012) انجامشده است. حجم نمونه برابر با 1689 نفر بوده است که 371 نفر از نسل خاموش، 1179 نفر از نسل رفاه و رونق و 139 نفر از نسل ايکس بودهاند. دادهها با استفاده از پرسشنامه اهميت مينهسوتا (MIQ) جمعآوریشدهاند. ارزشهای کاری موردبررسی شامل استقلال، راحتی، نوعدوستی، ايمنی، شأن شغلی و انجام کار بودهاند. نتايج نشان میدهد که نسل خاموش نسبت به دو نسل ديگر، بيشتر بر استقلال و شأن شغلی تأکيد داشتند. برای دو نسل ايکس و نسل رفاه و رونق، ايمنی و موقعيت کاری دارای اهميت بيشتر بوده است. در کل میتوان گفت که تفاوت کمی در ارزشهای کاری در ميان سه نسل وجود دارد. بااینحال تأثير نسل بر ارزش کاری بسيار بيشتر از تأثير سن است.
2-1-2 پژوهشهای داخل کشور
عظیمی (1377) در پژوهشی با عنوان «ارزشهای اجتماعی و اولویت ارزشی در ایران» که به سفارش مرکز پژوهشهای بنیادی معاونت پژوهشی وزارت ارشاد صورت گرفته است. وی با استفاده از روش تحلیل ثانویه دادههای مربوط به سنجش ارزشها را در تحقیق ملی منوچهر محسنی تحت عنوان «بررسی آگاهیها و نگرشها در رفتار اجتماعی/ فرهنگی در ایران» تجزیهوتحلیل نماید و شماری از اولویتهای ارزشی را در گروههای سنی مختلف به تصویر کشاند. دادهها نشان میدهند که جوانترین گروه سنی (16-24 ساله) درمجموع به ارزشهای مادی اولویت بیشتری داده است. درعینحال همین گروه در مقایسه با سایر گروههای سنی بیشتر به ارزشهای غیرمادی اولویت دادهاند. دادهها نشان میدهد انتخاب ارزشهای فرا مادی در مقابل ارزشهای مادی در بین جوانترین گروه سنی (16-24 ساله) کمتر هست همچنین مسنترین گروه سنی بیشتر به ارزشهای غیرمادی اهمیت دادهاند که در این رابطه درست برخلاف فرضیه اینگلهارت است که تغییر ارزشی را به علت جایگزین شدن نسل جوان که تحت شرایط خوب امنیت اجتماعی، اقتصادی رشد یافتهاند.
رفیع پور (1378) در تحقیقی با عنوان «تأثیر وسایل ارتباطجمعی در تغییر نظام ارزشی جامعه» به بررسی فیلمهای پرفروش و با استفاده از تحلیل محتوای پیامهای تبریک و تسلیت مندرج در روزنامههای سالهای

قیمت: تومان